LeeKnow...

تو با درد پریودت بلند میشی
لینو رو میبینی که افتاده رو تخت اون لحظه اثلا نمیدونی باید چیکار کنی و فقط میدویی و میری چنتا پرستار میاری پرستار ها لینو رو میبرن تو یکی از بخش ها کت و پیرهن لینو رو در میارن تو میری بیرون از اتاق داری جلو در راه میری خیلی استرس داشتی هیچی از دیروز یادت نمیومد فقط یادت بود دو تا مرد بیهوشت کردن دیگه چیزی یادت نبود یه یک ساعت میگذره و زخمه لینو رو بخیه زدن تو میری تو اتاق پیشش انقدر نگران بودی و حالت بد بود که حتی نمیتونستی گریه کنی یه ده دیقه ای گذشت و لینو کم کم چشاش رو باز کرد هنوز تو خواب و بیداری بود تو میبینی چشای لینو باز شده یکم خوش حال میشی ولی دوباره چشاش بسته میشه میری و پرستار میگه هنور اثر دارو ها نپریده و یه نیم ساعت طول میکشه تو میری تو اتاق میشینی تا لینو بیدار بشه مری تو گوشیت داری داری تو یوتوب میچرخی که دوستت بهت پیام میده و میگه *حالت خوبه ،یه ویدیو ازت پیدا شده تو خیابون با یه پسر ، با مامانت دعوا کردی* بعد ویدیو رو برات میفرسته تو میبینی ویدیو که لینو داره با مامانت دعوا میکنه تو اینستا پخش شده بهش میگی از کجا پیدا کردی و میگه یکی از پیج هایه اینستا تو پیجش رو بهت میده و میری پستش رو گزارش میدی و یه 5 دیقه بعد پاک میشه کم کم از کله اینستا پاک میشه داری با دوستت حرف میزنی که میگه این هفته میتونی بیای بریم بیرون دلم برات تنگ شده تو میگی این هفته نمیتونم و میگه هفته دیگه و تو قبول میکنی گوشیت رو خاموش میکنی میبینی لینو بهوش اومده و نشسته داره با دیوار نگاه میکنه... (ادامه بدم🫠😦)
دیدگاه ها (۱)

࣪ ִ — 𝖼𝗁𝖺𝗇 𝖻𝗎𝖻𝖻𝗅𝖾 𝗎𝗉 ˓˓دلم میخواد پز یچیزیو بدم...

خب

LeeKnow...

LeeKnow...

برگشته میگه " یکی از چیزایی که بهش افتخار میکنم اینکه مثل تو...

وقتی یه پسر دیگه رو بغل میکنی•°نامجون:اعصبانی میشه و پسره رو...

«كل عالم هرچی میبینی خودتی»، یعنی جهان بیرون فقط یه آینه‌ست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط